به گزارش مشرق،استاد محمدرضا حکیمی که به علت بیماری کرونا در بیمارستان بستری بود، سرانجام دار فانی را وداع گفت.
هفتم تیرماه سال جاری بود که خبری از بستری شدن محمدرضا حکیمی، اندیشمند دینی و نویسنده در بیمارستان رسید. به گفته مرتضی کیا، مدیر دبیرستان تخصصی علوم انسانی شرفالدین و از نزدیکان او، در آن زمان دو هفته بود که حکیمی دُز دوم واکسن کرونا را دریافت کرده و دچار علائم ضعف، خستگی و بیحالی شده شده بود و از این رو تیم پزشکی تشخیص داد تا او در بیمارستان بستری شود.
چند روز بعد، محمدرضا حکیمی در حالی به خانه بازگشت که تست کرونای او مثبت شده بود، اما کیا دراینباره گفته بود که او در روز دهم تیرماه آخرین دُز داروهایی را که باید دریافت میکرد، دریافت کرد و چون با توجه به سن و سالش، بیشتر از این ماندن در بیمارستان به صلاح نبود، بنابراین تیم پزشکی تشخیص داد تا مرخص شود و برای ادامه دریافت یکسری داروها و درمانهای تکمیلی که میتوانست در منزل هم انجام شود، به منزل منتقل شود.
اما پس از گذشت مدتی، او در روز ۲۷ تیرماه، درحالی که چند روزی میشد در غم برادرش، حجتالاسلام والمسلمین علی حکیمی نشسته بود، مجددا در آیسییو بستری شد. اما سرانجام دار فانی را وداع گفت.
محمدرضا حکیمی اندیشمند، محقق و نویسندهای است که از آثار او میتوان به «الحیاة»، «خورشید مغرب»، «عقل سرخ»، «عاشورا: مظلومیتی مضاعف»، «شیخ آقا بزرگ تهرانی»، «تفسیر آفتاب»، «فریاد روزها»، اشاره کرد.
نگاهی به زندگی علامهٔ گرانقدر محمد رضا حکیمی
وی متولد ۱۴ فروردین ۱۳۱۴ شمسی (۱۳۵۴ قمری) در مشهد است. پدرش عبدالوهاب، که از یزد به مشهد مهاجرت کرده بود، از معتمدان و محترمان بازار مشهد بود.
حکیمی در سال ۱۳۲۰ تحصیلاتش را آغاز کرد. در سال ۱۳۲۶ وارد حوزه علمیه خراسان شد و ۲۰ سال از عمر خود را در این حوزه به تحصیل دروس مقدمات و سطح، خارج، فلسفه، ادبیات عرب، نجوم و تقویم گذراند.
محمد تقی ادیب نیشابوری، شیخ مجتبی قزوینی خراسانی، سید محمدهادی میلانی، احمد مدرس یزدی، اسماعیل نجومیان، حاج سید ابوالحسن حافظیان و حاجیخان مخیری از مهمترین اساتید وی بودند.
او علوم غریبه، رمل و اوفاق را نزد ابوالحسن حافظیان و شیخ مجتبی قزوینی آموخت.
حکیمی اجازه اجتهاد را از آقابزرگ تهرانی در سال ۱۳۴۸ شمسی دریافت کرد.
از وی با عناوینی، چون «علّامه»، «استاد»، «فیلسوف عدالت» و «مرزبان توحید» یاد میشود. امام خمینی (ره) در پیامی به تاریخ ۱۳۴۸/۸/۲۸ او را با این جملات خطاب کرد «جناب مستطاب ثقة الاسلام آقای محمدرضا حکیمی - دامت افاضاته».
کتاب الحیاة وی که یک دائرةالمعارف اسلامی است، از شهرت و اعتبار خاصی در جهان اسلام برخوردار است.
وی از مُجَدِّدانِ مکتب معارفی خراسان، مشهور به مکتب تفکیک است که معتقد به جدایی دین از فلسفه و عرفان است. علی شریعتی وی را به عنوان وصی خود جهت هرگونه دخل و تصرف در آثارش انتخاب کرده بود. حکیمی اعتقاد دارد «اسلامی که در آن عدالت نباشد، اسلام نیست.»
آثار استاد حکیمی:
حدود پنجاه اثر از این استاد فرزانه تاکنون منتشر شده است:
* منهای فقر
* «الحیاة» پیرامون مسایل اسلامی با همکاری دو برادرش: محمد حکیمی و علی حکیمی (ترجمه به فارسی: احمد آرام)
* خورشید مغرب
* شیخ آقا بزرگ تهرانی
* دانش مسلمین
* بیدارگران اقالیم قبله
* هویت صنفی روحانی
* مکتب تفکیک
* آنجا که خورشید میوزد
* اجتهاد و تقلید در فلسفه
* ادبیات و تعهّد در اسلام
* الهیّات الهی و الهیّات بشری (مَدْخَل)
* الهیّات الهی و الهیّات بشری (نظرها)
* امام در عینیت جامعه
* انذار
* بعثت، غدیر، عاشورا، مهدی (عج)
* پیام جاودانه
* جامعه سازی قرآنی
* حماسهٔ غدیر
* سپیده باوران
* سرود جهشها
* شرف الدین
* عقل سرخ
* فریاد روزها
* قصد و عدم وقوع (نامهها)
* قیام جاودانه
* گزارش (برگرفته از الحیاة)
* کلام جاودانه
* معاد جسمانی در حکمت متعالیه
* مقام عقل
* میر حامد حسین
* نان و کتاب
* یکصد و پنجاه سال تلاش خونین
* عاشورا: مظلومیتی مضاعف
* مرام جاودانه
* علی (علیه السلام)
* پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم)
* از زندگی تا ابدیت
*ای آفتاب
* عاشورا؛ عدالت
* فاطمیات
* عاشورا؛ غزه
* استغفار
* سه یار خراسانی در انقلاب
* امواج غدیر
* نان و کتاب.
استاد محمدرضا حکیمی توحید و عدالت را سرآمد ارزش ها میداند و عاشورا را فریاد و دفاع امام حسین علیه السلام از این دو حقیقت ازلی و ابدی.
عاشورا برای حکیمی، در بستر تاریخ و برای همیشه روزگاران جریان دارد و مانند رودی خروشان، ویرانگر موانع رسیدن جامعه مظلوم به حقوق خود است.
در نگاه وی، مصیبت خوانی در رثای شهدای طف گرچه پیوند انسان با غم های بزرگ را صورتبندی میکند و این امر رشد دهنده روح انسان است اما در حقیقت عاشورا، پرچم اجرای عدالت است که بر قله خورشید نصب شده است، و اگر شیعه کوتاهی نکرده بود و عاشورا را به جهانیان شناسانده بود، امروز عاشورا همه محیط های انسانی را با عدالت و انصاف آشنا کرده بود. به شرط اینکه خود طرفداران عاشورا و حکومت های مدعی اعتقاد به عاشورا، به عدالت و انصاف معتقد باشند و جامعه را بر اساس عدل و داد بسازند، این همه تفاوت های جهنمی و «دره های فقر» و «قله های ثروت» وجود نداشته باشد، و یزیدیانی که در زیر نام حسین(ع) خود را پنهان کرده اند در میان نباشند.
حکیمی رسالت اصلی عاشورا را جداسازی حق از باطل و عدل از ظلم به منظور پایداری حق و عدل و نابودی باطل و ظلم میداند.
در نظر حکیمی عاشورا قیامی جاودانه و زنده است،به همین دلیل با هیچ حاکمیتی در طول تاریخ بیعت نکرده است و همیشه پشتوانه حرکت های اصلاحی عظیم و سرود جهش های آزادی بخش در طول تاریخ بوده است.
شهادت عاشورا به تعبیر حکیمی: نفی است و اثبات. نفی آنچه به نام اسلام مطرح بود و اثبات آنچه از اسلام فراموش گشته و انکار شده بود. و این هر دو باهم یعنی احیای اسلام در دوران تاریکیها و جهالت ها و انکار توحید و عدل.
از این رو حکیمی با صراحت رسالت پیروان عاشورا را آگاهی بخشی و هوشیار کردن مردم میداند تا مردم با اهداف عاشورا آشنا شوند و هرگز تسلیم طاغوتیان سیاسی و اقتصادی نشوند و با موعظه های توجیه گرانه و تخدیرکننده منبرهای حکومتی تسلیم بی عدالتی ها نشوند. اما از نظر وی به دلیل سیر وقایع این بعد عاشورا کم رنگ شده است و حکیمی برای توجه دادن اذهان بیدار به این انحراف نوشت: «عاشورا، مظلومیتی مضاعف.»